پاییز در راهست...

 و  من

اناری که میرسم

به دستانت .

و من خرمالویی که گس،میشوم در دهانت.

و تو برایم  همان مردترینِ چوب دستی به دستی باش  که انجیر میچینی.

چه ابرها بگذارند

چه ابرها نگذارند!!!



پ.ن ؛

نوشتن از همون چیزاییه که حالمو خوب میکنه...

حتی اگه متنی بنویسم که توش توهم بزنم قراره انار و خرمالو بشم :))