پنگوئن نر برای درخواست ازدواج از پنگوئن ماده سنگی که فکر  میکند زیباست را انتخاب میکند و به پنگوئن ماده میدهد.

اگر پنگوئن ماده سنگ را نپذیرفت یعنی درخواست ازدواج پنگوئن نر را رد کرده.

آن وقت پنگوئن نر آن سنگ را در چاله ی آبی می اندازد تا هیچ پنگوئن نر دیگری اشتباه او را نکند...

و اینطور موانع را به طور غریزی از سر راه هم برمیدارند!!!

ما آدم ها چه قدر سنگها را از جلوی پای هم برمیداریم!

چه قدر از اشتباهاتمان میگوییم که تکرار نشود!

برایم سخت است 

اما میخواهم اینجا از اشتباهاتم بگویم 

اگر یک نفر هم بخواند و سنگی از جلوی پای زندگیش برداشته شود کافیست!

از جلوی پای زندگی مشترکش...

هرکس میگوید در شرایط سخت تذکر بدهید_چیزهایی را که برایتان مهم است جدی بگیرید_تلاش کنید از همسرتان یک فرد موفق تر بسازید_تلاش کنید به هررقیمتی که شده اشتباه ها را به صفر برسانید_هر کس میگوید ساعتها به حرف بنشینید و در مکالمه را نبندید حتی اگر آن حرفها حرفهای دردناکی باشد  هر کس میگوید در لحظه همانی که در زبانتان میچرخد را بلند به زبان بیاورید...چرررت میگوید!

شما ناظم مدرسه ی همسرتان نیستید!

و البته که همسر شما هیییچ وقت آن روی سکه و دلیل این رفتارها نمیبیند!تنها چیزی که میبیند آن رفتار است!

گاهی در ته ذهنش فکر این را هم نمیکند که بعضی حرفها را برای خودش میگویید و نیات شماچیست! 

تنها تلخی حرفهاست که کامش را زهر میکند!

نمیدانم چگونه...

اما سعی کنید در نگاه همسرتان یک زن زره پوشیده ای که چون جنگنده ای در میدان رزم جولان میدهد نباشید...

ساده و عوامانه بگویم 

سلیته نشوید در نگاه یاری که دوستش دارید!

خودتان نابود میشوید...






همین:)