همه ی کار از آنجایی میلنگد که هیچ وقت یادمان نداده اند کجا باید ماند و پای خواسته ایستاد و کجا باید گذاشت و رفت.

باور کن یادمان نداده اند کجا باید صدا بالا برد و کجا باید کمی ساکت شد.

ما یاد نگرفته ایم کجای کارمان سختِ سخت بایستیم و کجای کار  کمی کنار بکشیم.

شاید هم خوب یاد داده اند

شاید هم خوب یاد گرفته ایم

شاید هم به قول استاد اتفاق های زندگی مان به اولویت هایمان برمیگردد.

شاید ما در اولویت نیستیم.

یا شاید...

با این شاید ها نمیدانم کجای کار میلنگد.

باید تصمیمی گرفت که بعد شرمنده ی خودمان و زندگی مان نشویم.

تا هفتاد سالگی چشم بهم زدنی باقی مانده.

.

یه ناگفته به تاریخ امروز.