دستش را بگیر و ببرش دم فلافل فروشی های پر کن بخور و دو تا فلافل بگیرو یک نوشابه که مشترکا با دو نی از آن میخورید.
توی فلافل فروشی زُل بزن توی چشمهایش و با چشمانت قربان صدقه اش برو،!
اگر حال داشتید یک سر هم بروید روی چمن های خیس و سرد پارک لاله بنشینید و گل بگویید و گل بشنوید.
هر جا که دلت خواست بلندِ بلند بگو که چه قدر دوستش داری.
و برای همه ی آدم هایی که حال و هوای این روزهایتان را نمیفهمند دعا کن مبتلا شوند به عاشقی.
تو فقط  دستش را بگیر و ببرش فلافل فروشیِ پر کن بخور !
بگو که دوستش داری 
بگو که دل تنگش بودی ...






این کارها عجیب به دل یک زن میچسبد.
مخصوصا از طرف شوهرِ دوست داشتنیِ سربازش.