فقط چندماه از باهم بودنمان میگذشت

رفتیم میدان خراسان و برای تو یک پیراهن مشکی مردانه خریدیم و برای من یک مقنعه ی مشکی بلند...ته دلم قنچ میرفت که غیرتت انقدر مردانه در قلبم فریاد میزد طنین دوستت دارم را...

وقتی رسیدیم پیراهن مشکی ات را تنت کردم 

دکمه هایش را بستم 

و برای آن قد و بالایی که باهر بار دیدنش دلم به لرزه می افتد ماشاالله خواندم...

باز هم محرم رسید

بوی لبیک یا حسین هاست که پرکرده کوچه و پس کوچه های این شهر را...

شهری در کیلومترها ان طرف تر از تو 

و چه غریبانه است اولین روز از محرمی که در کنارتو نیستم تا باهم عزادار سرور و آقایمان شویم...








زمان هرسال در محرم تجدید میشود 

و حیات انسان در سیدالشهدا...

#آقای_تغییرومحیا_ شهید_مرتضی_آوینی







دراین شبها دعایم کن🙏🍃