ناگفته ها را میتوان نوشت.

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

حق

اینبار به بدخواهی انها به حسادت انها به بدجنسی و پلیدی انها حق نمیدهم

هر چقدر هم خودم را بجای انها میگذارم باز به انها حق نمیدهم!  

و هر بار مصمم تر میشوم زندگی ام  را بیش از پیش  دو دستی بچسبم! 

و هر بار مصمم تر میشوم قوی و عاشق ادامه بدهم! 

اینستا و تلگرام که هیچ! 

اگر لازم باشد همه دنیا را کنار میگذارم... همه ی دنیا جز حمید! 

؛خدایا کمکمون کن

۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ناگفته نویس

از اولینها

.امروز ؛

برای اولین بار تو یه مدت طولانی از حمید  بی خبر بودم.

برای اولین بار پشت تلفن حمیدو با باباش اشتباه گرفتم و بادرجه ی بالایی از عشوه گفتم ؛سلااام عزییییزم...

برای اولین بار مامان چمدونشو بست و برای چند روزی راهی اهواز شد.

برای اولین بار تلگرامی به شرکت در عروسی دوستم دعوت شدم.

برای اولین بار مرغ شستم و بعد از هربار دستمالی کردن خانوم مرغه (اونم از روی دستکش)یاد شوهر بیچاره اش افتادم که الان سینه و رون خانومش توی دستای منه و اوقم گرفت!

و برای اولین بار قراره چند روزی هم مامان خونه باشمو هم دختر خونه! 

روز جالبی بود

ولی دوسش نداشتم!



.


پ.ن؛

شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولى

من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد

۱۲ تیر ۹۶ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ناگفته نویس

رگ خواب

رگ خواب هم اکنون در بهترین سینماهای سراسر کشور.

چند ماهی میشود که از دیدن رگ خواب میگذرد و من چه قدر دوست دارم این فیلم را دوباره ،سه باره و یا حتی چهارباره ببینم و با دنیای مینا(لیلا حاتمی )و کامران(کوروش طهامی) ارتباط برقرار کنم...

چیزی که رگ خواب نعمت الله را برایم جذاب کرده بود همراهی بی قید و شرط منِ  مخاطب با مینای فیلم بود...

بعد از فیلم که با حمید در باره ی فیلم حرف زدیم حمید گفت ؛تو اصلا فکرش را میکردی که کامران تو زرد از اب دراید؟؟؟بنظرم همه چیز طبیعی بود و من باورش کردم.

حمید درست میگفت کامران رگ خواب باور کردنی بود منتها تا جایی که مینای فیلم باورش داشت...

ما با مینای فیلم حرف های کامران را باور میکردیم ، با مینای فیلم از دست گه گاه بودنها و نبودنهای  کامران لجمان میگرفت و دقیقا با مینای فیلم به کامران مشکوک میشدیم و این که  نعمت الله با ظرافت جای مینا قرارمان میداد و در هر سکانسی  مثل مینا غافلگیر میشدیم برایم لذت بخش بود...

فیلم رگ خواب را باید دید...



.



.

پ.ن؛هر کدوم از ما یه مینا و یه کامران درون داریم

یه مینای زودباور که دنبال یه زندگی معمولی و ارومه...یه کامران خودخواه که به فکر منفعت طلبی های خودشه...

و البته یه دوستِ مینا که جایی که باید به داد برسه و باشه نیست!!!

۱۰ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۸ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ناگفته نویس

گس طعم

.امید روزهای جوانی ام!

حمیدجان عزیزِمهربانِ گه خوش  خلقِ  گاه اخمو!

ولخرجِ  خسیسِ  صدابلند

مردِ پرقدرتِ  لطیف

معروفِ  کم شهرتِ  بااستعدادِ  خردمند

شجاعِ ترسو ،قایم کنِ  پیداکنِ  با نظم ،امید بخشِ  یاس اورِ  گاه پرحرفِ گاه کم حرفِ خَیِر ،ترشِ شیرینِ تلخ ،گس طعمِ من ،رحمتِ  پر  زحمت ،بد سرزنشِ  درهم بر هم ِ ارامِ شلوغ  پلوغ، کم خورِ خوب خورِ بجاخورِ خوش پزِ  آشپز ،بالابلندِ خوش  تیپِ  خوشِ  لحنِ  کَج  خُلق...

جانِ دل

یگانه عشقِ روزهایِ جوانی

آرام واردشو به قلبِ دخترک بیست ساله

عزیزی که  بی تو بودن را نمیتوانم تحمل کنم

خواستم بگویم دنیایم بدون تو سختت تحمل ناپذیر است...

۰۹ تیر ۹۶ ، ۱۷:۴۹ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ناگفته نویس

دیدار

.اعداد ترسناک میشوند 

وقتی ...

خبر از تعداد روزهایی میدهند 

که تو را نخواهم دید.

۰۸ تیر ۹۶ ، ۱۴:۱۵ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ناگفته نویس

پریود

پریود اون قدرهاهم بد نیست...

شاید لازمه آدم چند روز در ماه با تمام قوا به جون خودش و اطرافیانش ، مخصوصا خودش بیفته !

لازمه تک تک خاطرات مزخرفِ زندگیشو مرور کنه 

و پا ب پای بعضی هاشون اشک بریزه !

لازمه یاد آدم بده های قصه ی زندگیش بیفته 

لازمه مشکوک باشه ، وحشی باشه و گاهی بزدل !!!

میدونی چرا ؟!

چون این چند روز پریودی تموم میشه و همه چیز بر میگرده سرجاش.

اون موقع میتوتی خدا رو بخاطر نبودن همیشگی این حس ها شاکر باشی .

شاید ...

۰۱ تیر ۹۶ ، ۰۴:۵۴ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ناگفته نویس